امام علی (علیه السلام) :
هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند خودش را اصلاح کرده
وهر که خودستایی کند و خودش را پاک شمرد خودش را
نابود نموده است.
غررالحکم صفحۀ 399
امام علی (علیه السلام) :
هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند خودش را اصلاح کرده
وهر که خودستایی کند و خودش را پاک شمرد خودش را
نابود نموده است.
غررالحکم صفحۀ 399
خدایا!
قول داده اَم…
گاهـــی
هَر اَز گاهـــی
فانـــوس یادَت را
میان ایـن کوچه ها بـی چراغ و بـی چلچلـه، روشَـن کنَم
خیالـت راحـَــت! مَـن هَمان منـــَــم؛
هَنوز هَم دَر این شَبهای بـی خواب و بـی خاطـــِره
میان این کوچـه های تاریک پَرسـه میزَنـَم
اَما بـه هیچ سِتارهی دیگـَری سَلام نَخواهــَـم کَرد…
خیالَت راحَت !
مـژده دهـم شـیعیـان سـوم شعبان رسید
دهرِ کهن شد جوان گل به گلستان رسید
شاهد بزم وصال پرده گرفت از جمال
بـر آسـمـان جـلال نـیّـر تـابـان رسـید
اخـتـر بـرج قِــدَم زِ لامـکـان زد قــدم
به گل سِتانِ ارم سرو خرامان رسید
مـظـهـر لـطف خـدا خامـس آل عبا
قبلهی اهل وِلا معنی ایمان رسید
کوکب برج شَرَف گشت بُرون از صدف
از کفِ شاه نجف گوهـر غلطان رسید
زلطف حـیّ جلی نور شـده منجلی
ز آسمان علی مِهرِ درخشان رسید
شاه ملائک سپاه، بندهی خاص اِلٰه
پنـاه هـر بی پناه، حافظ قرآن رسید
منبع فیض وجود، قبلهی اهل سجود
مخزن جودِ وَدود، لِوای رحمان رسید
پیک رُسل جبرئیل، بر آستانش دخـیل
بر درگه آن جلیل، خادم و دربان رسید
ز آسـمان بـر زمـین، نــزد رســول مـبیـن
حضرت روح الامین، ز سوی جانان رسید
گـفت و بـر آن شـهــریار، رحـمت پـروردگار
تو را کنون بیشمار، ز حیّ سبحان رسید
ز پردهات چند راز، مُهیمن چاره ساز
بـرای اهـل نـیـاز، آیت مـنّـان رسـید
پـادشه عالمین، به عرش هر زیب و زین
امام سوم حسین، شاه شهیدان رسید
تشنه لب کـربلا، شاه سر از تن جدا
ذبیح کوی مِنا، با لب عطشان رسید
********
امشب از بیت ولایت آفتابی سر زند
خنده زیبا غنچهای در دامن مادر زند
چون بگـیرد در بقل قنداقهاش را فاطمه
مرتضی لبخند شادی بر رخ همسر زند
چـون دهد نوزاد خود را فاطمه دست پدر
بوسه احمد بر گلویش با دو چشم تر زند
میبرد قنداقهاش روحالامین سوی سَما
تـا کـه از نـور جـمـالش عـرش را زیور زند
فـطرس پر سوخته بهر نجات خویشتن
دست بر دامان آن مولا و آن سرور زند
تاکشم از پردهی دلْ من به عشقش یاحسین
دوری کـرب وبـلایـش در دلـم آذر زنـد
حق به پاس مـقـدم سلطان مظلومان حسین
عاصیان را مُهر آمرزش چو بر دفتر زند
نازنین مولود را کـَه اندَر رحِم گفتی سخن
بـا سـخـنهـایـش شـرر انـدر دل مـادر زند
دلم کـــــــــــمی خدا میخواد…
کمی سکـــــــــــوت…
کمی دل بریدن میخواد…
کمی اشک…
کمی بهت…
کمی آغوش آسمانی
کمی دور شدن از این آدمها…!
کمی رسیدن به خدا…
.
.
سلام بزرگوار...چند روزی پرشین بلاگ مشکل داشت...الان به روزم با "برای فردایی بهتر"
دیگر هیچگاه چنین روزی را با فرزندانتان نخواهید داشت. فردا کمی پیرتر
از امروزشان خواهند بود.
.
سلام...به روزم
گلی به جمالتون یه مدت از اینترنت به دور بودم نشد بیام
خدا قوت...